صنعتي بهشهر

صنعتي بهشهر ( غبشهر )
موضوع: پیشنهاد هیئت مدیره به مجمع عمومی فوق العاده در خصوص افزایش سرمایه

با عنایت به جزء "ب" ماده 13 دستورالعمل اجرایی افشای اطلاعات شرکت های ثبت شده نزد سازمان (مصوب 1386/05/03 هیئت مدیرة سازمان بورس و اوراق بهادار) به پیوست گزارش توجیهی هیئت مدیرة به منظور پیشنهادافزایش سرمایه از مبلغ 1,023,000,000,000 ریال به مبلغ 3,000,000,000,000 ریال از محل سود انباشته ،سایر اندوخته ها به منظور بابت اصلاح سرمايه در گردش که در تاریخ 1394/11/26 به تصویب هیئت مدیره رسیده و جهت اظهارنظر به حسابرس و بازرس قانونی ارسال شده، ارائه می گردد.اظهارنظر بازرس قانونی نسبت به گزارش مذکور متعاقبا اطلاع رسانی می گردد.

بدیهی است انجام افزایش سرمایة یادشده منوط به موافقت سازمان بورس و اوراق بهادار و تصویب مجمع عمومی فوق العاده می باشد.

94-11-27



:: موضوعات مرتبط: بورس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
توکاريل ( توريل )

توکاريل ( توريل )
پیش بینی درآمد هر سهم سال مالی منتهی به 1395/12/30 (حسابرسی نشده)

به اطلاع می رساند بر مبنای اطلاعات دریافتی از شرکت توکا ريل طی نامه شماره مورخ 1394/11/26 پیش بینی درآمد هر سهم برای سال منتهی به 1395/12/30 با سرمایه 2,000,000 میلیون ریال مبلغ 288 ریال به طور خالص پس از کسر مالیات می باشد.

تعدیل مثبت 13 درصدی پیش بینی سود سال مالی 95 نسبت به سال مالی 94

 

94-11-27



:: موضوعات مرتبط: بورس , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
جایگزین بمب‌افکنB-2

 محققان شرکت هواپیماسازی نورثروپ گرومن از ششمین نسل بمب‌افکن‌ مافوق صوت غیرقابل شناسایی طراحی شده که جایگزین بمب‌افکنB-2خواهد شدرونمایی کردن

 



:: موضوعات مرتبط: مطالب و سامانه های نظامی , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
عمر باطری بیشتر یا گوشی ظریف‌ تر ،کدام را می‌ پسندید؟

عمر باطری بیشتر یا گوشی ظریف‌ تر ،کدام را می‌ پسندید؟

گوشی

 

علی‌رغم دست یافتن به برخی فناوری‌ها برای بالا بردن عمر باطری گوشی این واقعیت که هنوز برای شارژ گوشی باید زمان بگذارید، آزار دهنده است.

یکی از فناوری‌هایی که با بالا رفتن عمر باطری در تضاد است، نازک درست کردن و ظریف ساختن موبایل و گوشی هوشمند است که باعث شده تا همه محاسبات و آرزوهای کاربران یکجا جمع نشود.

عمر باطری بهتری لزوماً به معنای داشتن گوشی ظریف‌تر  و زیباتر نیست و این مشکل همه‌گیر است.

اما به‌راستی شما کدام را می‌پسندید؟ عمر باطری بیشتر یا گوشی ظریف‌تر؟ 

 



:: موضوعات مرتبط: علم و فن آوری , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
هنگ کردن گوشی‌های تلفن همراه

هنگ کردن گوشی‌های تلفن همراه موضوعی است که کاربران در بسیاری موارد آن را به برند گوشی خود نسبت می‌دهند.

 به گزارش پایگاه خبری فناوری اطلاعات و به نقل از ایسنا،  مشکل هنگ کردن گوشیهای تلفن همراه همانند هنگ کردن رایانه موضوعی است که همواره باعث کلافگی کاربران می‌شود.

گوشی تلفن همراه

محمد صادقی‌زاده – کارشناس اتحادیه تجهیزات مخابراتی – درباره علت این موضوع به ایسنا گفت: یکی از بزرگترین مشکلاتی که منجر به نارضایتی مردم از گوشی‌های تلفن همراه می‌شوند پایین بودن اطلاعات مردم هنگام خرید گوشی‌های تلفن همراه است.

وی ادامه داد: به عنوان مثال برخی افراد گوشی‌هایی با CPU پایین خریداری کرده و اطلاعات فراوان بر روی آن می ریزند که همین مساله باعث پایین آمدن سرعت گوشی و هنگ کردن آن می‌شود.

او همچنین یادآور شد: البته در برخی موارد خرید گوشیهای تقلبی و یا برندهای نامناسب هم می تواند به این مشکلات دامن بزند اما در موارد بسیاری هنگ کردن گوشی‌های تلفن همراه به بحث استفاده از آن‌ها بازمی‌گردد.

این کارشناس ادامه داد: بسیاری از افرادی که از سیستم عامل اندروید استفاده می‌کنند از برنامه‌هایی مانند بازار و غیره استفاده کرده و بازی‌ها و برنامه‌های متعددی را برروی گوشی‌های خود نصب می کنند و در نتیجه مموری آن‌ها پرمی‌شود که این مساله سرعت گوشی را به شدت کاهش می دهد.

وی عنوان کرد:‌ علاوه بر این گاهی برخی گوشیها علاوه بر مموری خود گوشی از رم هم کمک می گیرند که در این موارد مشکل هنگ کردن گوشی می تواند بیشتر شود. به همین دلیل لازم است افراد زمانی که یک گوشی می‌خرند دقت داشته باشند که سرعت CPU آن از چه قرار است و چه قدر حجم آن گوشی برای فعالیت آن‌ها کفایت می کند.

صادقی‌زاده همچنین عنوان کرد: به عنوان مثال اگر یک گوشی به عنوان مثال دو گیگ حافظه دارد نباید بیش از ۱٫۵ گیگ آن پر شود چرا که در غیر این صورت سرعت گوشی به شدت کاهش پیدا می کند و بر همین اساس برنامه‌ها را دیر باز می‌کند و فرد مجبور می‌شود اطلاعات خود را پاک کرده و یا نسبت به فلش کردن گوشی اقدام کند.

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: علم و فن آوری , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
نگاهی به معروف‌ترین میکروب‌های روی تلفن همراه

با اینکه هنوز ضرر تشعشعات ساتع شده از اسمارت فون‌ها برای بدن و مغز ثابت نشده است و دانشمندان مختلف نظرات مختلفی در این باره دارند، همه متفق‌القول باور دارند که اسمارت فون‌ها یکی از کثیف‌ترین وسایل اطراف ما هستند که می‌توانند موجب بیماری‌های بسیار بدی شوند. اسمارت فون‌ها را می‌توان بالواقع مخازم پاتوژن‌ها (عوامل بیماری‌زا) دانست. زیرا آنها با صورت، گوش‌ها، لب‌ها و دستان کاربران مختلف برخورد دارند. برخی از این باکتریها می‌توانند موجب بیماری‌هایی مثل آنفولانزا یا التهاب ملتحمه شوند یا حتی اینکه به عفونت‌های کشنده منجر شوند.

نگاهی به معروف‌ترین میکروب‌های روی تلفن همراه

تلفن همراه

 

پس حالا و پیش از آنکه دوباره گجت همراه خود را سر میز غذا ببرید، نگاهی به میکروبها و باکتری‌هایی که این اشیا می‌توانند با خود داشته باشند بی‌اندازید:

کلیفرمها

میکرو بیولوژیست‌های دانشگاه آریزونا سال ۲۰۱۲، تحقیقی را منتشر کردند که در آن گفته می‌شد اسمارت فون‌ها باکتریهای بیشتری از نشیمنگاه توالت دارند! برخی از کارشناسان می‌گویند که این واقعیت تعجب برانگیز نیست، زیرا ران بشر مقدار کمتری باکتری نسبت به دستها و دهان او دارد و افراد توالت خود را بیشتر از گجتهای همراه خود تمیز می‌کنند.

باکتری‌های کلیفرم اغلب روی صورت حیوانات و انسان، خاک و گیاهان یافت می‌شوند. با اینکه مقدار کم این باکتری‌ها باعث بیماری نمی‌شوند اما وجودشان نشان از آن دارد که پاتوژنهای دیگری در کمین هستند.

اشریشیا کُلی

اشریشیا کُلی (یا ای.کلی) از آن نوع باکتریهایی است که باید از آن دوری کنید. البته واقعیت امر این است که تمام انواع این باکتری مضر نبوده و برخی از آنها برای سیستم گوارشی شما خوب هستند.

ای کلی نوعی از کلیفرم مدفوعی است که در روده انسان زندگی می‌کند و وجودش روی اسمارت فون نشان از آلودگی‌های دیگر دارد. در مواقع خیلی نادر، ممکن است یک اسمارت فون با نوع خطرناک E. coli O157:H7 آلوده شده باشد. این همان نوع باکتری است که موجب شیوع بیماری‌های ناشی از مواد غذائی می‌شود. این باکتری موجب دردهای شکمی شدید، اسهال، حالت تهوع و شیوع ناگهانی بیماری و عواقب کشنده می‌شود.

استافیلوکوک اورئوس نوع دیگری از باکتری است که ضررش بستگی به نوع باکتری دارد. برخی از باکتری‌های اس اورئوس می‌توانند موجب بیماری‌های جدی پوستی شوند. مثلا MRSA نوعی خطرناک از بیماری زاها است که می‌تواند موجب جوشهای دردناک پوستی شده و از طریق تماس پوستی منتقل شود. این میکروب معمولا در بیمارستان‌ها وجود دارد و از طریق تلفنهای آلوده سریعتر پخش می‌شود.

در تحقیقی که سال ۲۰۰۹ توسط یک میکروبیولوژیست ترک انجام شد، مشخص شد که ۵۲ درصد از تلفنهای همراه ۲۰۰ کارمند مرکز سلامتی آلوده به استافیلوکوک اورئوس بوده است و ۳۸ درصد این تلفن‌ها در معرض آلودگی به نوع MRSA این باکتری بوده‌اند.

استرپتوکوک‌ها اغلب در دو شکل ظاهر و به دو گروه A و B تقسیم می‌شوند. نوع اول همانی است که بسیاری از ما در کودکی با بیماری حاصل شده از آن یعنی گلودرد استرپتوکوکی دست و پنجه نرم کرده‌ایم. البته این نوع باکتری می‌تواند موجب بیماریهای خطرناک‌تری مثل تب بنفش، سندروم شوک سمی، سلولیت و بیماری‌های خوره عضلانی مثل necrotizing fasciitis شود.

نوع دوم اما دقیقا نوعی است که اصلا نباید نزدیکتان شود، زیرا موجب بیماریهایی مثل ذا‌ت‌الریه، عفونت دستگاه ادراری، خون و پوست می‌شود.

(Coagulase Negative Staphylococci (CoNS (استافیلوکوک کواولاز)

نوعی از استافیلوکوک‌ها که با نام (Coagulase Negative Staphylococci (CoNS شناخته می‌شوند، این ها باکتری‌های مقاوم در برابر آنتی بیوتیک هستند که اغلب در پوست و مخاط بدن انسان و دیگر جانواران زندگی می‌کنند. با اینکه از نوع استافیلوکوک اورئوس کم خطرتر هستند، این نوع هم موجب عفونت‌های خونی می‌شوند، عفونت‌هایی که در اثر تماس با محیط‌های بیمارستانی و وسایل پزشکی ایجاد می‌شوند. CoNS را مسئول ۳۰ درصد از عفونت‌های خونی می‌دانند.

این باکتری بعلاوه روی دستگاه‌هایی مثل اسمارت فون هم یافت می‌شود. سال ۲۰۱۱، گروهی از محققان دانشگاه غنا، موبایل ۱۰۰ دانشجو را به صورت تصادفی انتخاب کردند و ۵۰ درصد از این دستگاه‌ها پس از تست، آلوده به CoNS تشخیص داده شدند.

کَپَک

کپک تنها آن چیزی نیست که مثلا روی مواد غذایی فراموش شده در گوشه یخچال می‌بینید، بلکه روی ۱۰ درصد از تلفنهای تست شده کارکنان مرکز سلامتی ترکیه هم یافت شده است.

این ماده می‌تواند موجب بیماری‌هایی شود. قرار گرفتن در معرض کپک بر روی سیستم تنفسی تاثیر منفی می‌گذارد و موجب تب، کوتاهی تنفس، بینی گرفتگی و در موارد کمتری موجب عفونت ریه می‌شود.

مخمر

درست به مانند برخی دیگر از باکتری های این لیست که به سیستم هاضمه کمک می‌کنند، مخمرها هم چنین هستند.

در تحقیق انجام شده بر روی موبایلهای کارکنان مرکز سلامت در ترکیه، مشخص شد که ۱٫۵ درصد از تلفن‌ها، آلوده به مخمرها بودند. مخمرها قارچ‌هایی هستند که می‌توانند تقریبا در همه جای بدن زندگی کنند. آلودگی‌های مخمری موجب خارش شدید پوست و دستگاه تناسلی می‌شوند. خبر خوش این است که ابتلا به بیماری‌های ناشی از مخمرهای موجود روی اسمارت فون‌ها تقریبا ناممکن است.

کلستریدیوم دیفیسیل

کلستریدیوم دیفیسیل همان علت پشت اسهال است.

البته این باکتری موجب بیماریهای دیگری مثل تب، تهوع، دردهای شکمی و از دست دادن اشتها هم می‌شود. این باکتری اغلب در بیمارستان‌ها وجود دارد. (برای تمیز کردن تلفن همراه خود می‌توانید از الکل یا آب مقطر استفاده کنید).

کورینه باکتری

کورینه باکتری شوخی بردار نیست. این همان باکتر یبماری‌زای دیفتری است. بیماری که باعث ایجاد اختلال در سیستم تنفسی افراد شده و موجب مرگ آنها می‌شود. دیفتری در شکل سرما خوردگی ایجاد می‌شود، به تب و لرز ختم شده و حتی در مواردی سکته قلبی هم  همراه دارد.

خوشبختانه واکسیناسیون جلوی پیشرفت این بیماری را گرفته است.

سودوموناس آئروژینوزا

سودوموناس آئروژینوزا تقریبا در تمامی محیطها زنده می‌ماند. از تجهیزات بیمارستانی تا سینکها، از استخرها تا دستگاه‌های همراه شما. محققان نیجریه‌ای دریافتند که از بین باکتریهای موجود روی ۴۰۰ تلفن تست شده، این باکتری بیشترین مقدار حضور را داشته است.

چیزی که سودوموناس آئروژینوزا را از دیگر باکتریهای این فهرست مجزا می‌کند، مقاومت خارق‌العاده آن پس از درمان آلودگی است.

منبع: آی تی رسان

 

 

 

 



:: موضوعات مرتبط: علم و فن آوری , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
تعریف و تمجید دونالد ترامپ از ایرانی‌ها
تاریخ انتشار : سه شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۰۸:۵۱

یکی از نامزدهای کسب کاندیداتوری حزب جمهوری‌خواه برای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا بامداد سه‌شنبه گفت که ایرانی‌ها مذاکره‌کنندگانی بزرگ هستند.

به گزارش فارس، دونالد ترامپ، تاجر، سرمایه‌گذار و یکی از نامزدهای کسب کاندیداتوری حزب جمهوری‌خواه برای انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا است بامداد سه‌شنبه به انتقاد از توافق هسته‌ای ایران و گروه ۱+۵ و رویکرد دولت فعلی کشورش در قبال آن پرداخت.

او با بیان این ادعا که ایران با توافق هسته‌ای به ۱۵۰ میلیارد دلار پول دست یافته است گفت در حالی که ایران به این رقم دست پیدا کرده چیزی عاید آمریکا نشده است.

ترامپ سپس با بیان اینکه «آنها (ایرانی‌ها) دارند به ما می‌خندند» گفت: «آنها مذاکره‌کنندگان بزرگی هستند. آنها پارس هستند. ما وحشتناکیم.»

دونالد ترامپ به اقدام ایران در دستگیری «ملوان‌های آمریکایی» و گذاشتن اسلحه بر روی سر آنان، در حالی که دست‌های آنها بالا بوده اشاره کرد و آن را نتیجه مماشات در برابر ایران در مذاکرات هسته‌ای دانست.

وی سپس به قراردادهای ایران با شرکت ایرباس برای خرید هواپیما اشاره کرد و از اینکه چرا ایران این قراردادها را با شرکت آمریکایی بوئینگ منعقد نکرده، گلایه کرد.

این میلیاردر آمریکایی در بخش دیگری از سخنانش با بیان اینکه جنگ عراق اشتباه بوده گفت بر خلاف آنچه برخی به او پیشنهاد می‌کنند ابایی از گفتن این ندارد. ترامپ گفت این جنگ به بی‌ثبات کردن خاورمیانه منجر شده است.

دونالد ترامپ در ماه‌های گذشته بارها تأکید کرده بر خلاف شاید تمامی دولتمردان و سیاست‌پیشه‌گان دهه‌های گذشته آمریکا خود را مقید به رعایت هیچ چارچوبی از نوع قید و بندهای محصورکننده عمل و گفتمان «صحیح سیاسی» نمی‌داند.

او در سخنرانی بامداد سه‌شنبه هم با اشاره به همین موضوع بار دیگر یادآوری کرد که سایر نامزدها، در صورت رسیدن به قدرت، در نهایت مجبور به پیشبرد برنامه‌ها یا دستورات شرکت‌ها و گروه‌هایی هستند که هزینه‌های تبلیغات انتخاباتی‌شان را وامدار آنها هستند.



:: موضوعات مرتبط: اخبارو سیاست , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
ضد انقلابیون چگونه انقلاب مصر را منحرف کردند؟
تاریخ انتشار : دوشنبه ۲۶ بهمن ۱۳۹۴ ساعت ۱۴:۳۸

مردم مصر خود را «ام ‌الدنیا» می‌دانند. این تعبیر شاید اغراق‌آمیز باشد، اما حکایت از جایگاه این کشور در دنیای اسلام و به‌ویژه جهان عرب دارد. مصر با تسلط بر کانال مهم سوئز و همچنین همسایگی با رژیم صهیونیستی، توجه قدرت‌های مختلف را در دهه‌های گذشته به خود جلب کرده است.

به‌دنبال تشکیل رژیم نامشروع صهیونیستی در فلسطین اشغالی در ۱۹۴۸، مصر به رهبری جمال عبدالناصر، پرچم مبارزه را علیه رژیم صهیونیستی برافراشت و جهان عرب را علیه این رژیم اشغالگر بسیج کرد و حاصل آن چندین جنگ علیه این رژیم بود که در همه‌ی این جنگ‌ها، مصر و سوریه رهبری جهان عرب را برعهده داشتند. در واقع اهمیت والای مصر باعث شده بود که تصمیمات اتخاذشده در قاهره به‌سرعت در دیگر کشورهای عربی تأثیر بگذارد. به‌دنبال مرگ جمال عبدالناصر و به قدرت رسیدن انور سادات، مصر از جایگاه والای خود به‌تدریج دور شد و در سال ۱۹۷۸ با توافقنامه‌ی کمپ دیوید با اسرائیل، به‌نوعی به دامن غرب افتاد. در دوران حسنی مبارک، دیکتاتور برکنارشده‌ی مصر نیز سیاست نزدیکی به غرب و رژیم صهیونیستی بیشتر از قبل دنبال شد.

شروع موج بیداری اسلامی در سال ۲۰۱۱ تأثیرات خود را در سرزمین کهن مصر برجای گذاشت و مجموعه‌ای از راهپیمایی‌ها و اعتراضات در ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ (۵ بهمن ۱۳۸۹) آغاز شد و نهایتاً در ۱۱ فوریه‌ی ۲۰۱۱ به برکناری حسنی مبارک از قدرت منجر شد. انقلاب مصر که توانسته بود در کمتر از سه هفته به ثمر بنشیند، نویدبخش دوران جدیدی برای مصر و همچنین جهان عرب بود. مردم مصر علیه وابستگی کشورشان به غرب و ارتباط با رژیم صهیونیستی قیام کردند؛ چراکه عامل فقر اقتصادی و فساد جامعه‌ی خود را این عوامل می‌دیدند.
در جهان عرب مشهور است که «اگر مصر عطسه کند، تمام جهان عرب سرما می‌خورد» به همین دلیل، انقلاب مصر می‌توانست از شمال آفریقا تا کشورهای عربی حاشیه‌ی خلیج فارس را دربربگیرد. مردم در کشورهای عربی همواره به تحولات مصر به‌عنوان الگو و نوعی انتخاب مسیر نگاه می‌کنند.

از سویی دیگر، این انقلاب نقطه‌ی عطفی در مراحل اولیه برای بیداری اسلامی بود؛ چراکه در صورت موفقیت بیداری اسلامی در بزرگ‌ترین کشور عربی، دومینوی سقوط حکام عربی نیز بی‌شک شروع می‌شد. در جهان عرب مشهور است که «اگر مصر عطسه کند، تمام جهان عرب سرما می‌خورد» به همین دلیل، انقلاب مصر می‌توانست از شمال آفریقا تا کشورهای عربی حاشیه‌ی خلیج فارس را دربربگیرد. مردم در کشورهای عربی همواره به تحولات مصر به‌عنوان الگو و نوعی انتخاب مسیر نگاه می‌کنند. اما این انقلاب کامل نشد؛ چراکه محمد مرسی، رئیس‌جمهور مورد حمایت اخوان‌المسلمین، در تیرماه ۱۳۹۳ توسط نظامیان از قدرت برکنار شد و عبدالفتاح السیسی در انتخاباتی که گروه‌های اصلی اسلامی مصر آن را تحریم کرده بودند، توانست به پیروزی برسد و به‌عنوان دومین رئیس‌جمهور پس از انقلاب ۲۰۱۱ در مصر خود را معرفی کند. این کودتای نظامیان باعث شد تا انقلاب مصر به‌نوعی به نقطه‌ی صفر برگردد و بیداری اسلامی در این کشور منحرف و متوقف شود. این امر دلایل زیادی داشت که در زیر به مهم‌ترین آن‌ها اشاره می‌شود:

* فقدان رهبری آگاه و آینده‌نگر
شاید بتوان مهم‌ترین دلیل انحراف انقلاب مصر را فقدان رهبری توانمند، هوشیار و آینده‌نگر دانست. در انقلاب‌ها شاید بتوان مهم‌ترین فاکتور پیروزی را مسئله‌ی «رهبری» دانست. رهبری که هم طرحی جامع برای اداره‌ی حکومت داشته باشد و هم با فهم درست از عالم سیاست، بتواند کنش‌ها و اقدامات مناسب و بهنگام و متناسب با رفتار ضدانقلابیون و دشمنان بیرونی داشته باشد. شاید بتوان انقلاب اسلامی ایران را نمونه‌ی بارز و موفق این مسئله عنوان کرد. در صورت نبود رهبری بصیر و هوشیار چون امام خمینی رحمه‌الله‌علیه، احتمال پیروزی انقلاب اسلامی ایران و یا در مسیر صحیح قرار گرفتن آن، بسیار اندک بود. اما درست ۳۲ سال بعد از این تجربه، در جهان عرب موجی از انقلاب‌های عربی در قالب بیداری اسلامی به راه افتاد که همه به‌نوعی از مدل جدید انقلاب‌ها، یعنی «انقلاب بدون رهبر» سخن می‌گفتند. اما این مدل جدید باید در صحنه‌ی واقعیت آزموده می‌شد تا میزان کارآمدی آن تعیین شود. اکنون پنج سال است از «انقلاب بدون رهبر» در جهان عرب می‌گذرد و این انقلاب‌ها هیچ‌کدام نتوانستند به‌صورت کامل به نتیجه برسند و فقدان رهبری در این انقلاب‌ها (به‌استثنای یمن که تفاوت‌هایی دارد) باعث شد هرکدام به‌نوعی منحرف شوند. در مصر نیز از همان ابتدای انقلاب، نبود چنین رهبری باعث شد تا اهداف مختلف و متنوعی با هم دنبال شود و متأسفانه انقلاب مصر نتواند ادامه‌ی مسیر دهد.

کانون‌های قدرت که با انقلاب منافع شخصی یا جناحی و گروهی خود را در خطر دیدند، تمام تلاش خود را برای شکست انقلاب و بازگشت به وضع پیش از انقلاب به کار گرفتند. در داخل مصر، عناصر موجود در دیوان قضایی به‌صورت کامل در مقابل انقلاب قرار گرفتند. دلیل آن این بود که در قوه‌ی قضائیه‌ی مصر، بازماندگان نظام پیشین (ضد انقلابیون) همچنان در قدرت بودند.

فقدان چنین رهبری موجب شد انقلاب مصر که با شعارهای ضدصهیونیستی و ضدآمریکایی آغاز شده بود، با روی کار آمدن مرسی، عملا خود را نزدیک به سیاست‌های این دو کشور کند. محمد مرسی تصور می‌کرد با تکیه بر محور عربستان، آمریکا و رژیم صهیونیستی می‌تواند حکومت خود را تضمین کند در حالی‌که از همین ناحیه بزرگ‌ترین ضربه‌ها را متحمل شدند. در واقع مرسی به جای قطع رابطه با رژیم صهیونیستی و لغو پیمان کمپ دیوید که یکی از محورهای اصلی خواسته‌های انقلابیون بود، تلاش خود را بر قطع رابطه با محور مقاومت و به‌طور خاص، کشور سوریه در جهت خوشایند غرب قرار داد. محمد مرسی در جریان برگزاری یک راهپیمایی در قاهره اعلام کرد: «مصر امروز تصمیم گرفته است که روابط دیپلماتیک خود با دولت کنونی بشار اسد را قطع کند و سفارت سوریه در قاهره تعطیل می‌شود.» وی همچنین از بازگشت کاردار مصر در دمشق خبر داد و از کشورهای غربی خواست تا در سوریه منطقه‌ی پرواز ممنوع را اجرا کنند.

مرسی همچنین در جریان حمله‌ی رژیم صهیونیستی به غزه، هیچ‌گاه در کنار مردم فلسطین قرار نگرفت و در بهترین حالت سعی کرد تنها واسطه‌ای بیش نباشد. در این‌باره روزنامه‌ی «الشرق الاوسط» به نقل از وزارت‌خارجه‌ی آمریکا نوشته بود: «در جنگ موشکی میان اسراییل و حماس، اوباما و مرسی بارها برای مدتی طولانی تماس تلفنی داشتند، به نظر می‌رسد که اوباما نه فقط به‌دلیل نقش مرسی در میانجیگری میان حماس و اسراییل از وی سپاسگزار است، بلکه می‌خواهد مرسی در چهار سال آینده هم پیمان آمریکا باشد.»۱ در واقع این نوع سیاست همراهی و اعتماد به غرب در نهایت باعث شد با چراغ سبز آمریکا، نظامیان مصر محمد مرسی را از قدرت خلع کننند.

از طرفی دیگر، در برهه‌ای نیز انقلابیون با یکدیگر دچار تضاد و اختلاف‌های زیادی شدند. در نهایت نیز عدم جمع شدن گروه‌های انقلابی در این کشور زیر لوای واحد، باعث شد تا قدرت آن‌ها پخش شود و شکست بخورند. برای مثال، جنبش ۶ آوریل که از پیشگامان انقلاب مصر بود به دلیل اختلافات اساسی، به‌تدریج از اخوانی‌ها جدا شد. در واقع گروه‌های مختلف قادر نبودند اهداف خود را حول یک محور واحد دنبال کنند و این موجب شد ضربه‌ی اساسی بر انقلاب مصر وارد آید.

* اقدامات آمریکا علیه انقلاب مصر

آمریکا به سرسپردگی و ثبات حکومت مصر نیاز مبرمی داشت، اما انقلاب مردم مصر دقیقاً این مسئله را هدف گرفته و آن را به خطر انداخته بود.۲ مصر به‌عنوان همسایه‌ی رژیم صهیونیستی از دهه‌ی هشتاد میلادی با این رژیم پیمان کمپ دیوید را امضا کرده است و به‌نوعی دو طرف در حالت «صلح سرد» به سر می‌برند. ازاین‌رو امنیت اسرائیل از طرف صحرای سینا کاملاً تأمین بوده است. درصورتی‌که اسلام‌گرایان می‌توانستند انقلاب ۲۵ ژانویه را تکمیل کنند و بقایای دیکتاتوری مبارک را از کشور بزدایند، این حالت صلح سرد از بین می‌رفت و اسرائیل به‌عنوان متحد استراتژیک آمریکا با تهدیدات امنیتی فراوانی مواجه می‌شد. بنابراین به ثمر رسیدن این انقلاب کاملاً در جهت خلاف منافع راهبردی آمریکا در منطقه بود. از سوی دیگر، پیروزی مردم در مصر می‌توانست به کشورهای دیگر نیز سرایت کند و با توجه به وابستگی حاکمان عربی به آمریکا، این امر نیز در راستای منافع آمریکا نبود؛ چراکه در صورت حاکم شدن اراده‌ی مردمی در جهان عرب، آمریکا پایگاه‌های نفوذ خود را در جهان اسلام از دست می‌داد.


بنابراین با توجه به تهدید انقلاب مصر برای منافع آمریکا، اقدامات ضدانقلابی در مصر شروع شد. اگرچه در همه‌ی این اقدامات نمی‌توان «نقش مستقیم» آمریکا را پیدا کرد، اما حضور این کشور چنان ملموس بود که نیازی به پیدا کردن جای پای آمریکا در کودتا نیست. آمریکا بعد از اینکه امیدهای خود را از ادامه‌ی حکومت مبارک از دست داد، تلاش کرد تا ساختار حکومت دست‌نشانده و طاغوتی مبارک را از طریق عمر سلیمان ادامه دهد. بنابراین اولین و مطلوب‌ترین گزینه‌ی آمریکا، حفظ ساختار پیشین بود که با حذف مبارک و جایگزینى عناصرى متمایل به غرب و آمریکا مثل عمر سلیمان، این هدف حاصل می‌شد. اما آمریکا در پیگیری این گزینه با مخالفت شدید انقلابیون مواجه شد. پس از آن سناریوی جایگزین و الگوی مطلوب ایالات‌متحده تبدیل به تلفیق عناصر و مؤلفه‌های نظام پیشین با نیروهای جدید شد. این نظام ترکیبی و تلفیقی به‌گونه‌ای بود که انقلابی‌ها با گروه به‌اصطلاح تجدیدنظرطلب نظام گذشته زیر سقف دولت واحد جمع شوند تا جریان اسلام‌گرای مردم مصر نتواند در شکل‌گیری قدرت بعد از مبارک نقشی داشته باشد. اما اسلام‌گرایان سرانجام توانستند هم در مجلس و هم در انتخابات ریاست‌جمهوری به پیروزی برسند. به‌دنبال شکست سیاست‌های آمریکا در مصر، این کشور سعی کرد تا از ابزارها و ساختارهایی مانند ارتش مصر که وابستگی آن به آمریکا قابل کتمان نیست، در جهت تأمین منافع خود استفاده نماید.۳ سرانجام نیز حمایت از نظامیان مصری، زمینه‌ساز کودتا علیه انقلاب مصر شد.

* تلاش ضدانقلابیون داخلی و خارجی برای شکست انقلاب
در سطح داخلی ضدانقلابیونی چون افراد موجود در ارتش، سرویس‌های امنیتی، قوه‌ی قضاییه و رسانه‌های گروهی نقش محوری را در مدیریت اقدامات علیه محمد مرسی و انقلاب مردم مصر برعهده داشتند. این کانون‌های قدرت که با انقلاب منافع شخصی یا جناحی و گروهی خود را در خطر دیدند، تمام تلاش خود را برای شکست انقلاب و بازگشت به وضع پیش از انقلاب به کار گرفتند. در داخل مصر، عناصر موجود در دیوان قضایی به‌صورت کامل در مقابل انقلاب قرار گرفتند. دلیل آن این بود که در قوه‌ی قضائیه‌ی مصر، بازماندگان نظام پیشین (ضد انقلابیون) همچنان در قدرت بودند و در یک سال زمامداری مرسی نه تنها همراهی نکردند بلکه علنا در مقابل انقلاب قرار گرفتند. به‌عنوان مثال محمد مرسی در اوج اختلافات خود با قوه‌ی قضائیه، دادستان کل را به دلیل نزدیکی به حسنی مبارک برکنار کرد اما دادگاه تجدید‌نظر قاهره حکم برکناری عبدالنقیب محمود، دادستان کل پیشین مصر، را لغو کرد و حکم به بازگشت وی به سر کار داد. از سویی دیگر، برخی از طبقه‌ی اشراف و مرفه و تجار هوادار حسنی مبارک نیز در اقتصاد مصر کارشکنی‌هایی کردند.

اشتباهات محمد مرسی و عدم اعتقاد به مردم‌سالاری و قبضه‌ی قدرت و همچنین اقدامات ضدانقلابیون باعث شد پایگاه مردمی وی از بین برود و نظامیان مصری نیز از همین نقطه‌ضعف وی استفاده و وی را از قدرت برکنار کردند. در واقع زمانی که مرسی پایگاه مردمی خود را به‌دلیل اشتباهات پی‌درپی در عرصه‌ی داخلی و خارجی از دست داد، آمریکا با حمایت از ضدانقلابیون، به‌نوعی اجازه‌ی کودتا در این کشور را صادر کرد و شد آنچه نباید می‌شد.


تلاش این کانون‌های داخلی قدرت، در کنار فعالیت‌های ضدانقلابی برخی از دشمنان بیرونی انقلاب مانند آمریکا، عربستان و رژیم صهیونیستی، باعث شد تا انقلاب از مسیر اصلی خود خارج و زمینه‌های شکست آن فراهم شود. بزرگ‌ترین نگرانی عربستان این بود که انقلاب مصر تبدیل به الگویی در جهان عرب شود و مردم سایر کشورها را نیز بیدار کند. رژیم صهیونیستی نیز از به قدرت رسیدن اسلام‌گرایان در مصر و احتمال لغو توافقنامه‌ی کمپ دیوید، بیشترین هراس را داشت. سیاست آمریکا در تعامل با انقلاب مصر و کودتای نظامیان حداقل در ظاهر، چندلایگی و غموض بیشتری در مقایسه با سیاست عربستان و رژیم صهیونیستی داشت. آن چیزی که برای آمریکا مزاحمت ایجاد کرد، قیام مردم بود؛ مردمی که به میدان التحریر آمدند و در ادامه نیز دولت مبارک سقوط کرد. آمریکا و غرب همیشه از «حضور مردم» و شکل‌گیری حکومت‌های «مردم‌سالار» در منطقه وحشت داشتند؛ چراکه آنان به‌خوبی تجربه کرده‌اند هرجا که حکومتی با آرای مردمی شکل گرفته، دقیقاً عکس خواست و منافع آمریکا و غرب حرکت کرده است. خواست مردم مصر نیز این بود که یک دولت مردمی-اسلامی روی کار بیاید که خواسته‌ی اصلی آن، استقلال از سیاست‌های آمریکا و دوری از رژیم صهیونیستی بود.

متأسفانه اما در ادامه‌ی روند انقلاب، اشتباهات محمد مرسی و عدم اعتقاد به مردم‌سالاری و قبضه‌ی قدرت و همچنین اقدامات ضدانقلابیون باعث شد پایگاه مردمی وی از بین برود و نظامیان مصری نیز از همین نقطه‌ضعف وی استفاده و وی را از قدرت برکنار کردند. در واقع زمانی که مرسی پایگاه مردمی خود را به‌دلیل اشتباهات پی‌درپی در عرصه‌ی داخلی و خارجی از دست داد، آمریکا با حمایت از ضدانقلابیون، به‌نوعی اجازه‌ی کودتا در این کشور را صادر کرد و شد آنچه نباید می‌شد.

منبع: khamenei.ir



:: موضوعات مرتبط: اخبارو سیاست , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : سه شنبه 27 بهمن 1394
۳ شرکت ایرانی مدعی مذاکره با اپل برای اخذ نمایندگی
رئیس اتحادیه دستگاه‌های مخابراتی گفت: ۳ شرکت ایرانی مدعی مذاکره با اپل برای اخذ نمایندگی محصولات این شرکت شده‌اند.

فارس:غلامحسین کریمی از مذاکره نزدیک سه شرکت ایرانی برای اخذ نمایندگی اپل خبر داد.

رئیس اتحادیه دستگاه‌های مخابراتی گفت: سه شرکت وقایع‌گستر فارس، آرین و سام سرویس مدعی مذاکره با اپل و اخذ مجوز نمایندگی محصولات این شرکت در ایران هستند.

وی ادامه داد: البته هنوز هیچ یک از شرکت‌ها مجوز نمایندگی رسمی و مجوز سازمان صنعت و معدن را ارائه نداده‌اند.


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : دو شنبه 26 بهمن 1394
گفته بود می روم «سیستان» ولی از «سوریه» تماس گرفت

 

شهر ری را که رد می کنی و به سه راه ورامین می رسی، اگر چند کیلومتر بنرهای نصب شده یکی از مدافعان حرم را دنبال کنی، درست جلوی منزلش خواهی رسید: فیروزآباد…

شهر مملو از تصاویر اوست و سردرِ خانه شان هم با بنرها و پلاکاردهای زیادی پوشیده شده است. نامش “حجت” است؛ «حجت اصغری شربیانی».

اول فرودین ۱۳۶۷ به دنیا امد و روز تاسوعای حسینی سال ۹۴ ، طی «عملیات محرم» در حومه شهر «حلب»، با آتش «مزدوران سعودی» و «پیروان اسلام آمریکایی»، به جمع مدافعین شهید حرم پیوست.

خانواده او ۳۳ سال پیش ساکن این محله شدند و تمام کودکی «حجت» در همین «فیروزآباد» گذشته است.

غروب یک روز پاییزی، میهمان حاج عبدالحسین و حاجیه خانوم وطن خواه والدین او شدیم تا برایمان از ۲۷ سال زندگی «حجت» بگویند. از این که چه طور بزرگ شد، چطور لباس سپاه پوشید و چطور در «سوریه» خلعت شهادت پوشید.

خانه ای  ساده و میهمان نوازی گرم.  در میانه ی گفت و گو، خواهر و برادر بزرگتر «حجت» هم به ما کمک کردند تا او را بهتر بشناسیم.

می گفتند خودش همه چیز را برای شهادتش آماده کرده بود، از وصیتنامه اش که یکی برای خانواده و دیگری عمومی نوشته بود تا عکس هایش که از کودکی آن ها را از بقیه عکس های خانواده جدا کرده و حتی یادگاری‌هایی که روزهای اخر به دوستانش و خواهران و برادرانش داده و رفته.

فیروزاباد ورامین، تا امروز،  ۴ شهید مدافع حرم دارد که ۳تن از آنها از برادران افغانستانی از «لشکر فاطمیون» و نفر چهارم هم «حجت» است که همه، کنار هم در «امام زاده شعیب» در همان محله تا ظهور مولایشان به امانت سپرده شده اند.

آن چه می خوانید حاصل حضور چند ساعته‌ی ما در منزل پدری «شهید حجت اصغری شربیانی» است.

1341472_670

مصاحبه را با حاج عبدالحسین (پدر شهید) آغاز کردیم:

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

* خانواده ما در شربیان سرشناس هستند

ما اهل شربیان در آذربایجان شرقی در ۷۰ کیلومتری تبریز هستیم. پدرم کشاورز بود و جو، گندم، یونجه، نخود و این جور چیزها می‌کاشت. چون آب کم بود، محصولات دیگری نمی‌کاشتیم اما الان اوضاع عوض شده است.

پدرم «حاج حسن» به واسطه خانواده‌ای که داشتند جزو سرشناس‌های شهر بود و اخلاق خاصی داشت. هر جا که می‌دید به کسی ظلم می‌شود از او دفاع می‌کرد.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

جد ما هم جزو تجار و معتمدین شهر بود برای همین پدرم وضع مالی خوبی داشت به طوری که زمین‌های اطراف مسجد جامع شهر را می‌خرید تا مسجد را گسترش دهد.

هر سال محرم به حدود ۷۰۰ نفر نذری می‌داد و هر کسی می‌آمد، مطمئن بود که دست خالی برنمی‌گردد. ما ۳ برادر و یک خواهر بودیم و خیلی از کارهای خیر پدرم را بعد از فوت او که زمستان سال ۸۸ بود فهمیدیم.

* حرف آخر باید حرف آقا باشد

ما مقلد آیت‌الله عبدالحمید شربیانی بودیم که ساکن مشهد و جدش از مجتهدین نجف بود. البته در آذربایجان همانطور که می‌دانید از اول بیشتر مردم مقلد شریعتمداری بودند.

ما قبل از آیت‌الله شربیانی، البته البته مقلد امام (ره) بودیم اما بعد از فوت ایشان به آیت‌الله شربیانی رجوع کردیم و الان هم معتقدیم که حرف آخر را باید امام خامنه‌ای بزند و اگر حرف ایشان نباشد این مملکت هیچ چیزی نخواهد داشت. ما که اینطور فهمیدیم و بچه‌هایمان را هم همینطور تربیت کردیم.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

خانواده ما در همان زمان شاه هم انقلابی بود. یادم هست که پدرم یک بار برای شهدای قم تعزیه گرفت و آنجا اعلامیه هم پخش کردند. وقتی هم که ژاندارمری از موضوع مطلع شد به هیأت ما آمد اما پدرم رفت و با صحبت موضوع را حل کرد.

* تصمیم گرفتم به تهران بیایم

تا سال ۶۰ شربیان بودم و همان جا هم ازدواج کردم. سال ۶۱ به اینجا (فیروزآباد ورامین) آمدم و زمینی خریدم و خانه‌مان را همین جا ساختم. یکسال بعد هم خانواده را با خود به اینجا آوردم و در کارخانه کاشی سعدی مشغول به کار شدم و الان هم بازنشسته همانجا هستم.

* خانواده حاج خانوم را می‌شناختم ولی همدیگر را ندیده بودیم

ما با خانواده حاج‌خانم آشنا بودیم یعنی چون شهرستان کوچک بود، همه همدیگر را می‌شناختند ولی من و حاج خانم همدیگر را ندیده بودیم.

پدر ایشان «هاشم» نام داشت و با پدر من اصطلاحا «هم خرمن» بودند. آن زمان پدر و مادرها برای بچه‌های تصمیم می گرفتند و می گفتند دختر فلانی را برای شما گرفتیم و کسی هم شکایت نمی‌کرد.

مادر: ما هم خانواده حاج آقا را می‌شناختیم و مادر ایشان به منزل ما رفت و آمد داشت.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

پدر: یک روز پدرم آمد و گفت که هاشم مرد خوبیست. مادرم هم گفت دختر آنها هم که به مسجد برای نماز می‌آید را می‌شناسم. اینطور شد که برای ما تصمیم گرفتند و ما در سال ۵۱ ازدواج کردیم که ثمره آن ۷ فرزند شد: ۵ دختر و ۲ پسر و حجت فرزند ششم بود. از این ۷ فرزند، ۲تا از دخترانم در شهرستان به دنیا‌ آمدند و بقیه در تهران.

اسمش را خودم انتخاب کردم. اسم پسر بزرگترم مهدی بود و ما حتما می‌خواستیم اسم پسرانم اسم امام باشد.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

* یک بار که معلم او را کتک زد خیلی ناراحت شدم

حجت بچه شلوغی بود ولی نه اینطور که مثلا اذیت کند یا برای مثال شیشه‌ای بشکند و دعوا کند. چه در محل و چه در مدرسه. یکبار یادم هست معلم‌شان گوش او را پیچانده بود. حجت آمد و به من گفت و من خیلی ناراحت شدم چون می‌دانستم بچه ساکتی است. رفتم به مدرسه و به معلم‌شان گفتم چرا او را کتک زدی؟ گفت پسر شما موشک درست می‌کند و به سقف کلاس می‌زند. گفتم مگر سقف پایین آمده بود؟ باید نصیحتش می‌کردی و به من می‌گفتی.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

* هرچه می‌خواستند برایشان می‌خریدم

من هیچ وقت نگذاشتم بچه‌هایم در کودکی برای پول کار کنند. هر چه می‌خواستند برایشان می‌خریدم. بعدا هم برای آنها یک مغازه کامپیوتری زدیم که خودشان آنجا کار می‌کردند.

* بجای تنبیه، تهدید می کردم

مادر: گاهی دعوا هم می‌کرد اما من هیچ وقت آنها را تنبیه نکردم. تنبیه بیشتر با پدرشان بود. من البته عصبانی می‌شدم ولی کتک نمی‌زدم. بیشتر تهدید بود. او را در همین مدرسه محل ثبت‌نام کردیم و چون نزدیک بود خودشان می‌رفتند و می‌آمدند.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

یادم نمی‌آید که کسی از او شکایتی کرده باشد. در مدرسه هم گاهی شلوغ می‌کرد اما درسش خیلی خوب بود.

* او را به اسم «طاها» می‌شناختند

پدر: روابط عمومی بالایی داشت. هیأتی به نام «جوانان متوسل به حضرت زهرا (س)» تشکیل داده بود و چند گروه هم در فضای مجازی داشت که البته آنجا به اسم «طاها» او را می‌شناختند و حتی بعد از شهادتش هم که بعضی از دوستانش به منزل ما می‌آمدند او را به اسم طاها می‌شناختند.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

در هیأت چنان گریه می‌کرد که من خجالت می‌کشیدم و می‌گفتم حجت این کارها چیست که می‌کنی؟ می‌گفت این حرف‌ها یعنی چه من این کارها را به خاطر امام حسین (ع) می‌کنم.

امسال که نبود، نصف بچه‌ها به هیأت نمی آمدند. وقتی رفتم به آنها گفتم چرا هیأت نمی‌آیید، گفتند وقتی حجت نیست صفایی ندارد و من گفتم شما به خاطر امام حسین (ع) می‌آیید.

* ۶ ماه بخاطر حرف امام(ره) به جبهه رفتم

ما تازه به تهران آمده بودیم و شرایط زندگی سخت شود. مثلا نفت که می‌آمد، باید می‌رفتیم از سر فیروزآباد تهیه می‌کردیم. حاج خانم هم هنوز به محل عادت نکرده بود و حتی نمی‌توانست فارسی صحبت کند اما وقتی سال ۶۵ جنگ شدت گرفت و امام (ره) دستور دادند که هر کسی می‌تواند به جبهه برود، این حرف خیلی روی من تأثیر گذاشت و گفتم هر طور که شده باید بروم.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

موضوع را با حاج خانوم در میان گذشاتم. گفت اگر شما بروید ما چه کنیم؟ من هم جواب دادم الحمدالله اینجا امن است. شما پرستار بچه‌ها باشید تا اجرتان را حضرت زینب (س) بدهد.

به هر حال ایشان راضی شد و ما ۶ ماه به جبهه غرب رفتیم و عضو گردان جندالله شدیم. البته ۲ ماه هم برای آموزش در لشکر ۲۱ حمزه بودیم و مدتی هم کار حفاظتی کردیم تا اینکه نیروهای اعزامی به جبهه زیاد شد و گفتند چون نیرو زیاد است، هر کس می‌خواهد، می‌تواند برود.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

* سال ۹۰ وارد سپاه شد

در خانواده ما ۲تا از برادران حاج خانوم پاسدار بودند و از اول انقلاب وارد سپاه شدند. البته یکی از دختران و همسرش هم نظامی اند. حجت هم دانشجو بود و در رشته کامپیوتر تحصیل می کرد. من خیلی دوست داشتم که درسش را ادامه دهد و البته هر کاری که دوست دارد انتخاب کند اما چون با داماد ما خیلی رفیق بود با او رفت و عضو سپاه شد و البته درسش را هم ادامه می‌داد. ما هم هیچ مخالفتی نداشتیم.

حجت سال ۹۰ وارد سپاه سیدالشهداء(ع) شد و در همین پادگان خاتم کار می‌کرد.

* گفت کار اداری را هرکسی می‌تواند انجام دهد

یکبار به او گفتم بهتر نیست به شهر بروی و در ستاد لشکر مسئولیت بگیری؟ می‌گفت کار اداری را هر کسی می‌تواند بکند اما کار ما اینجا حساس است. مسئول آتش‌بار پدافند بود. در پادگان هم خیلی از او راضی بودند. حتی سردار نصیری (فرمانده سپاه استان تهران) که بعد از شهادتش به منزل ما آمد، بسیار ناراحت بود.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

* هیچوقت بچه هایم از ما دور نبودند

قبل از اعزام حجت به سوریه دلم شور می‌زد. چند بار هم در هیأت ‌گفتم که برای مدافعین حرم حضرت زینب(س) دعا کنید. انگار به من الهام می‌شد.

حجت ۳-۲ بار پیش از آن قرار بود به سوریه اعزام شود اما قسمت نمی‌شد و برمی گشت. بچه‌های من هیچ وقت این قدر از من دور نشده بودند.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

* گفت مادر!‌مگر مسلمان نیستی؟

مادر: بیشتر با من درد دل می‌کرد. می‌گفت اگر جنگ بشود می‌روم و بعد برای اینکه من را راضی کند می‌گفت مگر شما مسلمان نیستید و نمی‌بینید که حرم حضرت زینب(س) را به آتش می‌کشند و زن‌ها و بچه‌های بیگناه را می‌کشند؟ فردا اگر امام زمان(عج) بیاید چطور می‌خواهید با او روبه‌رو شوید؟ من هم راضی بودم و اجازه دادم که برود.

* ۴بار برایش خواستگاری رفتیم

می‌خواستیم برایش زن بگیریم. خودش هم می‌گفت که دوست دارد زن بگیرد و حتی از برادر بزرگترش هم اجازه گرفت. ۴ بار هم خواستگاری رفتیم اما دفعه آخر که خواستم از او جواب بگیرم، گفت حالا بگذارید ببینم چطور می‌شود.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

پدر: ما رسم نداشتیم که پسر کوچکتر قبل از برادرش ازدواج کند اما هر چه به آقا مهدی می‌گفتیم بهانه می آورد. به حجت گفتم شما بیا زن بگیر. آخرین جایی هم که به خواستگاری رفتیم به دختر خانم گفته بود که حتی اگر ازدواج هم کند باز به سوریه خواهد رفت.

* حجت پرسپولیسی بود

برادر: همیشه با هم بودیم و دوستان مشترکی داشتیم. من استقلالی دو آتیشه بودم و حجت پرسپولیسی. اما زیاد کل‌کل نمی‌کرد. در محله خودمان هم یک لیگ فوتبال داشتیم و یک ماه قبل از شهادت حجت قرار بود با تیم رقیب‌مان که از محله روبه‌رو است بازی کنیم. هرچه به حجت گفتیم، نیامد. می‌گفت من خیلی وقت است فوتبال بازی نکرده‌ام و نمی‌توانم بازی کنم اما روزهای آخر که قرار بود با بچه‌های محل‌مان بازی کنیم آمد و اتفاقا خیلی هم خوش گذشت و این آخرین بازی حجت بود.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

* چند ماه قبل برای اعزام ثبت نام کرده بود

مادر: چند ماه قبل از اعزام، ۱۰ روز برای آموزش به کرج رفت اما وقتی که خواست به سوریه برود من ابتدا مخالفت کردم اما گفت مامان دیگه زیرش نزن. خودت قول داده بودی.

پدر:‌ چند ماه قبل ثبت‌نام کرده بود. دو سه بار می‌خواست به سوریه برود که نمی‌شد. حتی تا فرودگاه هم می‌رفت و برمی‌گشت. آخرین بار من به او گفتم حجت تو ما را اسیر کردی. چند بار خداحافظی می‌کنی؟

فکر می‌کنم ناراحت شد و من الان خیلی پشیمانم که چرا این حرف را زدم (گریه) نباید این حرف را می‌گفتم. هر وقت یادش می‌افتم ناراحت می‌شوم. او آن روز هیچی نگفت البته من هم شوخی کردم و منظوری نداشتم اما نمی‌دانم انگار با من قهر است که به خواب من نمی‌آید.(گریه)

* دوست داشتم او را در کت و شلوار ببینم

مادر: روزی که خواست برود، ما منزل دخترم بودیم. ۱۴ مهر ظهر بود که زنگ زد و گفت می‌خواهم به مأموریت بروم. من خودم وسایلش را جمع کردم. چند دست لباس و یک دست کت و شلوار برای او گذاشتم و قدری هم پسته و آجیل برای او خریدم. می‌گفت دوست دارم وقتی سوار هواپیما می‌شوم شیک باشم.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

پدر: خیلی شیک بود و لباس زیاد می‌خرید.

مادر: گفتم صبر کن تا بیایم منزل اما قبول نکرد و خودش به خانه خواهرش آمد. خیلی دوست داشتم او را با کت و شلوار ببینم. وقتی در لباس نظامی می‌دیدمش افتخار می‌کردم. موقع خداحافظی برگشت و گفت اینقدر به من نگاه نکن.

* گته بود برای ماموریت به سیستان می‌روم

برادر: چون چندبار رفته بود و برگشته بود و مادر ما هم خیلی بی‌تابی می‌کرد، قرار گذاشتیم تا به کسی خصوصا مادر و پدر نگوییم که به سوریه می‌رود. گفته بودیم مأموریت او در سیستان است.

خواهر: ما می‌دانستیم که به سوریه می‌رود اما من یواشکی به حجت گفتم که به مادر نگو و حجت هم قبول کرد و گفت که برای مأموریت به سیستان و بلوچستان می‌رود.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

* نشد که با هم خداحافظی کنیم

مادر: بار اول که زنگ زد پرسیدم کجایی؟ گفت چه فرقی می‌کند. اینجا تلفن نداریم و اگر من نتوانستم زنگ بزنم ناراحت نباشید.

برادر: حجت ۲ بار با خانواده تماس گرفت که دفعه دوم یک شب قبل از شهادتش (شب تاسوعا) بود که البته من منزل نبودم اما با موبایل من تماس گرفت و کمی با هم صحبت کردیم و دلجویی کردیم چون قبل از رفتن حجت با هم بحث داشتیم و حتی نشد که از هم خداحافظی کنیم. وقتی به خانه برگشتم، مادرم پرسید چرا دروغ گفتی؟ حجت با خانه تماس گرفت و گفت که کجاست.

* زنگ زد و گفت حرم حضرت زینب(س) بودم

مادر: دفعه دوم که زنگ زد گفتم تا نگویی کجایی با تو صحبت نمی‌کنم. جواب داد که الان از زیارت حرم حضرت زینب(س) برمی‌گردم. من هم نگران بودم و هم خوشحال شدم. شب تاسوعا بود.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

پدر: من از اول می دانستم که او به سوریه رفته است اما چیزی نمی‌گفتم. وقتی هم که شهید شد همه محل می‌دانستند جز ما.

* گفتن حجت ترکش خورده ولی می دانستم که شهید شده

مادر: ما آن روز منزل برادرم بودیم. دیدم دامادم و پسرم آمدند منزل. به پسرم گفتم چرا گریه کردی؟ گفت هیأت بودم. یک روز بعد از عاشورا بود.

خواهر:‌ همه ما می‌دانستیم جز پدر و مادرم.

مادر: صبح فردای آن روز دیدم که داماد و برادرم به منزلمان آمدند و برادرم گفت می‌گویند حجت ترکش خورده است. (گریه) اما من گفتم نه. شهید شده است.

پدر: برادر حاج خانم گفت حاجی! حجت زخمی شده اما من گفتم که چرا می‌گویید زخمی شده؟ دروغ نگویید. حجت شهید شده است. بعد آنها گریه کردند.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

من از چند روز قبل دلم خیلی بی‌قرار بود. متأسفانه خبر در محل ما پیچیده بود و هر کسی چیزی می‌گفت. بعضی می‌گفتند حتی بدنش تکه‌تکه شده است. یک هفته حدودا طول کشید تا جنازه برگشت و در طول این هفته تمام محل ما عزاداری می‌کرد.

* راضی نبودیم برای برگرداندن جنازه حجت کسی شهید شود

خواهر: می‌گفتند محل شهادت حجت محاصره بوده و معلوم نیست که بتوانند جنازه را برگردانند.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

پدر: گفته بودند اگر آمبولانس برای برگرداندن جنازه بفرستیم ممکن است آمبولانس را هم بزنند و ما شهید بیشتری بدهیم که ما گفتیم راضی به این کار نیستیم. هر وقت جنازه آمد آمد.

* شهادتی شبیه حضرت عباس(ع) در روز تاسوعا

روزی که پیکرش را به معراج آوردند من را نمی‌بردند و می‌گفتند شاید اگر جنازه‌اش را ببینید روی اعصاب‌تان تأثیر بگذارد اما من قبول نکردم و گفتم مطمئن باشید اتفاقی نخواهد افتاد. باید بروم و ببینم.

حجت با خمپاره شهید شده بود اما آنطور هم که می‌گفتند نبود. سر و صورتش کامل بود اما دستش مانند حضرت عباس (ع) قطع شده بود. بقیه بدنش را ما ندیدیم و من همان جا گفتم هیچ کس حق ندارد پیش مادر و خواهرانش از جنازه او حرفی بزند و من راضی نیستم چون ناراحت می‌شدند.

گفته بود می روم سیستان ولی از سوریه تماس گرفت

خوشحال بودم که حجت در روز تاسوعا شهید شده است. مانند حضرت عباس شجاع بود و مانند او هم به شهادت رسید. البته حاج خانم را همان شب به معراج بردیم اما اجازه ندادیم جنازه را ببیند.

* یک هفته سخت برای مادر

مادر: این چند روز تا جنازه برگردد خیلی سخت تحمل کردم (گریه)

یک شب ساعت ۳ شب بود که دیدم چراغ اتاق حجت روشن است. در را که باز کردم دیدم سجاده را پهن کرده و دور و برش هم پر از کاغذ است. گفتم حجت چه کار می‌کنی؟ گفت نماز می‌خوانم همان روز بود که وصیت‌نامه‌اش را می‌نوشت و وصیت کرده بود که در همین امامزاده شعیب دفن شود.



:: موضوعات مرتبط: شهدا , ,
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
نویسنده : دانشجو
تاریخ : دو شنبه 26 بهمن 1394